لحظه دیدار نزدیک است........
مانلی زیبای من سلام
دخترکم دیروز رفتم پیش خانوم دکتر البته برای اولین بار سروقت چون همیشه نیم ساعتی معطل میشم خانوم منشی هم ازم پرسید که شما ماه چندم هستید ؟ ومنم با غروووووور گفتم ماه 9 وایشونم گفتند بفرمیو داخل شما نباید زیاد بنشینی ومنم ذوق زده شدم خلاصه دکتر مجددا معاینات رو انجام دادن وگفتن که نی نی حالش خوبه وجای هیچ نگرانی نیست وتاریخ عمل سزارین رو برامون 21 مرداد زدن منم گفتم نمیشه زودتر اخه خیلی خسته شدم دلم لک زه برای دیدن دخترم ولی چاره ای نبودو باید صبرکنیم البته میدونم که جای تو عالی هستش بیای بیرون شاید خیلی خوشت نیاد خانومی اون تو همه چی فراهم وارامش داری ولی دنیای بیرون شاید به این قشنگی نباشه که همه میگن درعوض تو منو داری بابایی رو داری وما عاشقتیم تا ابد.
امروز به این موضوع فکر میکردم که 9ماهه در کنارهمیم یک لحظه هم نشده که از هم دور باشیم واین خیلی زیباست هروقت که خسته میشم واز خدا میخام که تو زودتر دنیا بیای یاد این موضوع میفتم که چقدر با بدنیا اومدن تو ممکنه من دلتنگت بشم وبرای همیشه باید با این مسئله کنار بیام که قلبم بیرون از بدنم بتپه و.............