مانلي مانلي ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

مادرانه

وسايل ني ني

ني ني جوني من كلي براي شما خريد كردم دوتا چمدون پررررررررر وسيله از اسباب بازي و لباس گرفته تا ناخن گيرو ............. كلي چيزاي هيجان انگيز ديگه كه ميدونم حتما خوشت مياد اخي داري سرتكون ميدي يعني خوشت اومده ؟؟؟؟؟؟  راستي ني ني يك خواهشي ازت دارم البته ببخشيدا هرشب دارم  تكرار ميكنم تو درگوش خدا بگو ني ني خاله هاي ني ني سايتي رو زود تر بده افرين گل من اينجوري خودتم زودتر باهاشون همبازي ميشي هااااااااااا     ...
26 دی 1390

رها آچارفرانسه

خوب جونم برات بگه كه مادر من از 7صبح ميرم سركارتا 7 شب كه برسم خونه حسابي جنازه ام البته با وجود تو همه چي براي من لذتبخش تاميرسم خونه شروع ميكنم به  بعدشم غذادرست كردن واگركار ديگه اي داشته باشم انجام ميدم اخرهفته هم كه رسمااااااااااااا كزت ميشم   ودراخر رها مامان برنده كاپ قهرماني  اي كزت مهربان امشبو اينجا بمان ...
26 دی 1390

اولین سونوی بچه جون در 6هفتگی

به نام خدا مامانی سلام میخواستم یکمی در مورد اولین سونویی توضیح بدم که توی 6هفتگی انجام دادم راستش خیلی نگران بودم چون همش فکرای بد میکردم میگفتم خدای من اگر نبینم ونشنوم چی اون موقع است که دنیا برام تیره وتار میشه ولی به لطف خدا همه چی خوب بودش اون قلب مهربونت هم مثل یک گنجیشک کوچولو تند وتند می تپید .
26 دی 1390

آغازی دوباره

به نام خدای مهربون امروز 11 دی ماه 1390 هستش که من برای اولین بار شروع کردم به نوشتن وبلاگ وبه امید خدا تا زمانی که بچه جونم به دنیا بیاد برای دوستای گلم تمای اتفاق هایی که رخ میده رو مینویسم تا اون هاهم توی شادی ما شریک باشن و به امیدخدا نی نی در آینده با دیدن وخوندن این مطالب حسابی کیف کنه . میخواستم برات تعریف کنم که شما چجوری اومدی تو دل من راستش من وبابایی 9ماهی بودش که همه چیو برای ورود شما فراهم کرده بودیم واین اخریا دیگه کاملا داشت همه چی از یادم میرفت ولی هم خودم هم بقیه مهربونا برامون خیلی دعاااااااااااا کردن تا شما زودتر بیای گل من . رها در لحظه های تنهایی خلاصه اینکه یک روزی که اصلااااااااا تصورش ر...
26 دی 1390

پروردگارا سپاسگذارم

در محضرتو ما همگی مانند کودکان اوتیسم هستیم بدرفتار، نافرمان، خودآزار ودیگر آزار، چیزهایی را میگوییم که نباید بگوییم، کارهایی را که تو دوست نداری انجام میدهیم، ساکت وقتی که باید حرف بزنیم ، حراف وقتی که باید سکوت کنیم ، ... ولی تو هنوز مارا دوست داری و رحمت، بخشش و عشق خود را از ما دریغ نمیکنی و مارا می بخشی و نگهدار ما هستی ونور رحمت خداوندی تو راهنمای ماست. خدایا به من کمک کن تا کودکم را همانگونه که تو مارا هدایت میکنی کمک کنم ، خدایا به من این توانایی را بده تا فقط صورت معصوم وشیرین او، برق چشمهایش، عشقی که در لبخندهایش موج میزند، محبتی را که در دستانش وجود دارد، ودل پاک بی گناهش را ببینم ، خدایا بگذار تا از طریق من ک...
26 دی 1390

باباي ني ني ما

خوب يكمي هم از پدرجان برات بگم كه حالشو ببري ايشون كلا سركارن وشبها كه ميان يا دارن تي وي ميبينن يا  روزنامه گل ميخونن يا به كارگراي بيچاره دستور ميدن تلفني و به لطف پروردگار بازي ميكنن وگاهي هم با دشمن واهي ميجنگن ولي خيلي شمارو دوست داررررررررررررره هااخه وقتي به شكم من نگاه ميكنه اين شلكي ميشه اينم منم كه دارم دلبري ميكنم ...
26 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد