مانلي مانلي ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

مادرانه

خبرای جدید

سلام مانلی زیبای من برات بگم از خبرای جدیدمون که به سلامتی اتاق شمارو کاغذدیواری کردیم خیلی خوشگل شد شبیه اتاق یک پرنسس واقعی اینم عکسش امیدوارم دوست داشته باشی مانلی جون جونی درضمن برای اتاق شما پرده وفرشم خریدیم فقط مونده سرویس خوابت که ایشالا 21 خردادمیارن الان بقیه عکسارو برات میزارم دخترم   مانلی خوبم راستی امروز مامان شفی با عمه نرگس اومدن وسرویس خواب تو تختی شمارو آوردن اخه مامان شفی خودش زحمت دوختشو کشیده خیلی گوگولی و نازشده امیدوارم هروقت که روش خوابیدی خوابای رنگی و زیبا ببینی عشق من ...
31 ارديبهشت 1391

براي دخترم

سلام مانلي زيباي من امروز بعد از مدتي سرم يكمي خلوت شده گفتم بيام يكمي با دخترنازم صحبت كنم خانمي اول از همه روزت مبارررررك بالاخره توهم  دختري و قراره يكروزي مادربشي دختر قشنگم به اميدخدا امسالم توي اين خونه موندني شديم ديگه دغدغه جابجايي رو ندارم خداروشكر فقط مونده كاراي آماده كردن اتاق شما مثل كاغذديواري/ خريدن فرش ولوسترو دكوراسيون وتجهيزات اتاق خواب كه اونم داره درست ميشه . دختركم جديدا خيلي شيطوني ميكني هااااا هروقت خوابم خودتو ميكوبي به شيكم تا بيدارشم يك خوراكي خوشمزه بدم بخوري خيلي دلم برات تنگ شده دوست دارم زودتر برم دكتر تابرام سونو بنويسه ببينم چه ميكني چه شلكي شدي اخه خانوم خوشمله .دوست دارم بوس چاق  ...
24 ارديبهشت 1391

صبور

  مادر تنها كسي كه وقتي 9 ماه به شكمش لگد ميزني از ذوق فقط لبخند ميزنه . ...
18 ارديبهشت 1391

دلهررررررره

مانلي زيباي من هرروز با ضربه هاي تو از خواب بيدار ميشم نميدوني كه چقدراين حس برام لذت بخش تا دراز ميكشم اعلام حضور ميكني وقتي زياد راه ميرم و ميشينم با ضربه هات ميگي كه خسته شدي هروقت هم كه رومبل ولو ميكنم خودمو وشروع ميكنم به بستني خوردن همچين ضربه ميزني وحركت ميكني كه گمون ميكنم الان از نافم ميپري بيرون . راستي ديروز عصر كه ولو شده بودم روزمين به قدري تكون خوردي كه  تصور كردم داري سكسكه ميكني البته مطمئنم اخه خيلي شديد بود وپشت هم 10الي 11 تا ضربه جانانه منم سريع زنگ زدم به بابايي وگفتم اونم خيلي خوشحال شد. ...
11 ارديبهشت 1391

تا تو جان بگیری من هزار بار جان خواهم داد کودکم !

مانلی زیبای من سلام دخترکم خیلی وقته میخام برات بنویسم اما نمیدونی سرم خیلی شلوغ توشرکت که همش مشغول کارم منو ببخش   اخه دخترم چاره ای نیست دارم تمام تلاشمو میکنم برای شادبودن و رفاه تو تازگیا برات یکمی با بابایی سرویس خواب, وان حموم, یکمی هم لباس های نازنازی خریدیم امیدوارم خوشت بیاد  دخترکم تازگیا خیلی وول میخوری قشنگم مخصوصا صبح ها وعصرها تابوی خوراکی هم به مشامت میخوره بندری میزنی دوست دارم این لحظه هارو واز خدابسیارسپاسگذارم که همچین گلی رو نصیب من کرد . راستی دیروز که ازسرکاراومدم یکمی زیردلم درد میکرد یعنی وقتی راه میرفتم احساس میکردم که داره به تو فشار میادخودمو تا خونه رسوندم وقتی رفتم WC یکمی لک صورتی دی...
5 ارديبهشت 1391

مادرمهربان

(( قند )) خون مادر بالاست . دلش اما هميشه (( شور )) مي زند براي ما ؛ اشک‌هاي مادر , مرواريد شده است در صدف چشمانش ؛ دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مرواريد! حرف‌ها دارد چشمان مادر ؛ گويي زيرنويس فارسي دارد! دستانش را نوازش مي کنم ؛ داستاني دارد دستانش ...
27 فروردين 1391

پدر......

سلامتي اون پدري که شادي شو با زن و بچش تقسيم ميکنه اما غصه شو با سيگار ودود سيگارش! ...
27 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد