مانلي مانلي ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

مادرانه

تن تو .......

تـن تـو آهـنگی است و تـن من کلمه ای است که در آن می نـشیند تا نـغمه ای در وجود آیـد سروده ی که تـداوم را می تـپد در نگاهت همه ی مهـربـانی هاست: قـاصدی که زنـدگی را خبر می دهد. و در سکـوتـت همه صداها فـریـادی که بـودن را تـجربـه می کـند. ...
12 مهر 1391

شیرین تر از قند

تورو دوست دارم مثل حس نجيب خاک غريب تو رو دوست دارم مثل عطر شکوفه هاي سيب تورو دوست دارم عجيب تورو دوست دارم زياد   تورو دوست دارم مثل لحظه خواب ستاره ها تو رو دوست دارم مثل حس غروب دوباره ها تورو دوست دارم عجيب تورو دوست دارم زياد تورو دوست دارم مثل خواب خوب بچگي بغلت ميگيرم و ميرم به سادگي   ...
12 مهر 1391

امیدم

تو که ای؟ سرو آزاده ی من نور چشم خدا داده من چشم تو، جام من، باده ی من تو امیدم، توانم، بقایم. ...
12 مهر 1391

کلاه قرمزی و بچه ننه

  کلاه قرمزی: آقای خشک شویی میشه این بچه منم بشورین فقط این و اتوو نزنید مقوایی میشه باد میبرتش ..:)) +: ما اینجا لباس میشوریم بچه نمیشوریم که :| بندازش این تو، هم دریا بره، هم شهربازی :)) ... +: نه اگه بندازمش اوون تو خفه میشه خب بندازش توو این که درش بازه :)))         ...
31 شهريور 1391

40 روز با دخترم

  درخت با جنگل سخن میگوید علف با صحرا ستاره با کهکشان و من با تو سخن میگویم نام ات را به من بگو دست ات را به من بده حرف ات را به من بگو قلب ات را به من بده من ریشه های ِ تو را دریافته ام با لبان ات برای ِ همه لب ها سخن گفته ام و دست های ات با دستان ِ من آشناست دست ات را به من بده دست های ِ تو با من آشناست ای دیریافته با تو سخن میگویم به سان ِ ابر که با توفان به سان ِ علف که با صحرا به سان ِ باران که با دریا به سان ِ پرنده که با بهار به سان ِ درخت که با جنگل سخن میگوید   زیرا که من ریشه های ِ تو را دریافته ام زیرا که صدای ِ من با صدای ِ تو آشناست ...
31 شهريور 1391

دلنوشته های من

دخترعزیز تر از جانم روح و روانم امروز دلم گرفته از ادمایی که ... گل دخترم امروز اومدم از دلم بگم از قلبم بگم از قلبی که فقط به عشق شما میتپه و اگه تو و بابایی نبودین این دنیا رو نمیخواستم ... مامانم برا بعضی ها دل شکستن خیلی راحته ...خورد کردن شخصیت آدما خیلی راحته ... حرف های طعنه دار زدن خیلی راحته ... عزیزم هیچ وقت دلم نمیخواست تو وبلاگت از ناراحتی هام بگم از غصه هام بگم... میخواستم فقط از خودت بگم و میگم از آدما نمیگم از دل شکستنا نمیگم ... ا زخودت میگم و خودم ... از اینکه مادرتم ... از این که عاشقتم ...از اینکه برات میمرم ... عزیزکم ...از روزایی میگم که در انتظارت بودم ... از روزایی که منتظر دیدن شکل ماهت بودم ... اینا رو میگ...
27 شهريور 1391

♥ دنیا فهمید که تو انگار، نیمه گمشدمی تو !

  خیلی خوشحالم از اینکه ؛ تو به دنیا اومدی، تو دنیا فهمید که تو انگار ؛ نیمه‌ی گمشدمی تو زندگی خیلی خوبه ؛ چون که خدا تو رو داده روز تولدم، برام ؛ فرشته‌شو فرستاده خدا مهربونی کرد ؛ تو رو سپرد دست خودم دست تو گرفتمو ؛ فهمیدم عاشقت شدم آورده دنیا یه دونه ؛ اون یه دونه پیش منه خدا فرشته هاشو که ؛ نمی‌سپره دست همه تو نمی اومدی پیشم ؛ من عاشق کی می شدم؟ به خاطر اومدنت ؛ یه دنیا ممنون توام                                    ...
27 شهريور 1391

خداوندا

خدایا، خداوندا! برایم چنان فرزندی عطا فرما که قلبش صاف باشد و اهدافش والا، چنان فرزندی که بر خود چیره گردد قبل از آن که به دنبال چیرگی بر دیگران باشد. به آینده دست یابد بی آن که هرگز گذشته را به فراموشی سپارد. خدایا،خداوندا! فقط پس از اعطای اینهاست که می توانم با کمی جرئت و جسارت پیش خود نجوا کنم که " زندگیم بیهوده نبوده است" (داگلاس مک آرتور)   ...
27 شهريور 1391

اولین ماه گرد دخترم

  یکماه از بودن تو در آغوش من میگذره ! دخترم به اندازه یکماه بزرگ شدی و قدکشیدی ........ وزنت شده 4430 / قدت 56/ با دورسر 36 هزار ماشالا به عروسکم اینو از کوچیک شدن لباس هات ، کوچیک شدن پوشکت ، ازحجم خالی شیشه شیرت و قد کشیدن تو کریرو حجم خالی موهات متوجه شدم  ........... آره خوب میفهمم. وقتی که من از جام بلند میشمو با اون چشمای معصومت پاهای منو دنبال میکنی یا وقتی یک صدای بلند میادش تو میترسیو سریع بغض میکنی تا مامان بغلت کنه . نصف شبا هم اینقدر غر غر میکنی تا مامان بیداربشه و به دادت برسه اره دخترم تو بزرگ شدی. به اندازه یکماه مادری کردم ، خدایا شکرت خدایا بهم کمک کن تا بتونم ثمره زندگیمو به خوبی بزرگ کنم و همیشه در...
23 شهريور 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد